عادلانه نیست .....

چشمانت را زمین بگذار .......

بیا دست خالی بجنگیم .....

دخــــتـــر بـــــاس لــــپ آقــــاشـــــونو بـــکـشه

بـــگــــه:
پـاستیل مــــیــــخــــرے یــــا نــــه؟؟

آقـــــاشـــــم بـــگــــه:
عووووووضی
الان یــــه کــــارتـــــن لـــــواشـــــک کـــــردم تـــــو حـــلــــقــت

 چایت را تلخ نخور....

صدایم کن تا تمام قند های دلم را برایت آب کنم

 هی تو !

کمی نزدیکتر بیا اما چیزی نگو

بگذار فقط ...

بگذار چشمهایمان این همه دوست داشتن ها را زیرنویس کند !

چراغ ها را خاموش کن...

نور نمیخواهم ...

نگاهم که میکنی برق نگاهت من را که هیچ...

تمام شب را نیز مچاله میکند

گوش می سپارم به زنگ
تا تو بیایی و من
بگویم و بگویم و بگویم
و تو بشنوی و بشنوی و بشنوی
و دلگرم شوم از عطر نفسهایت
و حس کنم عشق را در سایه لبخندت
و ببنیم خوشبختی را در چشمانت

من این عشق را با تمام دنیا عوض نمیکنم

تو پادشاه قصر دلم باش

و من بانوی قلمرو قلبت

هیچ رقیبی ندارم

جزء آیینه

که هر روز تو را نگاه میکند

او را هم شکست خواهم داد

کفش های پاشنه بلند به کارم نمی آیند
شیرینه بوسه هایمان به خم شدن توست

از وقتی هستی تو این خونه
خوشبختی واسم چه آسونه
لبریزم از حس خوشبختی
آسونه حتی واسم سختی
آرومم وقتی که میخندی
به عشقم همیشه پابندی

عشق من باهات میمونم
بدون عشقت بسته به جونم
من با این دل دیوونم
میدونی بی تو نمیتونم
این حس چقدر خوبه قلبم که می کوبه
وقتی هستی کنارم
از بس دوسِت دارم حتی یه لحظه هم
من از تو چشم برنمی دارم
این سرنوشتمه دنیا بهشتمه
وقتی هستی تو عشقم
قلبت که با منه آینده روشنه
چه خوبه با تو سرنوشتم
عشق من باهات میمونم
بدون عشقت بسته به جونم
من با این دل دیوونم
میدونی بی تو نمیتونم